در مرحله راه حل دارم تمام راهحلها را با تئوریها شخم میزنم. کاهش نرخ ابتلا فقط با خانهنشینی و قرنطینه امکان دارد و خانهنشینی و قرنطینه کامل یعنی کاهش تولید، منفی شدن رشد اقتصادی، حذف شدن تعداد متنابهی شغل و بیکاری و بیمه بیکاری، تورم شدید قیمتها، و فشار بیشتر روی سیستم بهداشت و درمان و سقوط و انحطاط کشورها!
از طرفی، حفظ اقتصاد به قیمت ایمنسازی تودهای (Hred Immune )، یعنی مرگ میلیونها نفر که نتوانند از این غربالگری طبیعت بیرون بیایند!
با در نظر گرفتن راه حلهای موجود، مهم کاهش احتمال ابتلاست. یک راه ماندن در خانه و قرنطینه کامل تا پیدایی واکسن و داروست. در حال حاضر نیروهای تحقیقی همه دست به دست هم دادهاند برای سه مهم: اول افزایش سرعت تست و پیدا کردن مبتلایان. دوم یافتن داروی درمانی و سوم یافتن واکسن برای ایمن سازی. به جز مورد تست، هر کدام از این موارد با در نظر گرفتن مدت زمان لازم برای به مرحله تولید و عمل رسیدن حداقل یک سال زمان نیاز دارد. یک سالی که قرنطینه مطلق برابر با بیدرآمدی خانوارها، و البته شکست دولتها خواهد بود.
اما یک راه دیگر هم برای برگشت نسبی به کار عملی به نظر میرسد و آن اینکه سطح آلوده و فرد آلوده به وسیله دیگران قابل شناسایی باشد. این یعنی جلوتر رفتن از کارکردن با مدلهایی که بتوانند پیشبینی کنند. این یعنی ما مبتلا را با نقطه قرمز روی صفحه جیپیاس مشاهده کنیم. تست دائم بیماران را که تنها ناقلند پیدا میکند، مبتلایان به قرنطینه میروند و باقی با رعایت شدید دستورالعمل ایمنی به کار ادامه میدهند.
البته که اشکال بزرگ چنین راه حلی یعنی شکستن فضای خصوصی افراد، ولی به نظر شما این شکسته شدن پرایوسی و فضای خصوصی ارزش حفظ سلامتی و البته جلوگیری از شکست اقتصاد کشورها تا پیدایش واکسن و دارو را ندارد؟